زمان تقریبی مطالعه: 7 دقیقه
 

ضمان اعیان مضمونه





تعهد به بازگرداندن عین و در صورت تلف، مثل و یا قیمت آن را ضمان اعیان مضمونه گویند.
[۱] جامع الشتات، ج۳، ص۸۱.



۱ - محل بحث



از عنوان یاد شده در باب ضمان سخن گفته‌اند.

۲ - تعریف ضمان



ضمان یا به سببی از اسباب مثل اتلاف و تلف است که از آن در باب غصب بحث می‌شود و یا به‌واسطه عقدی است که فرد عاقل و بالغ رشید با اختیار خویش منعقد می‌کند که موضوع باب ضمان است. در تحریرالوسیله (کتاب الضمان) در تعریف ضمان آمده است «ضمان، متعهد شدن (ضامن) به مالی است که در ذمه شخصی (مضمون عنه) برای دیگری (مضمون‌له) ثابت است. و آن عقدی است که احتیاج دارد به ایجاب از ضامن؛ و آن به هر لفظی است که عرفاً ولو به‌وسیله قرینه‌ای بر تعهّد مذکور دلالت نماید، مانند «ضامن شدم یا متعهد شدم برای تو دین تو را که بر عهده فلانی داری» و مانند این‌ها. و احتیاج دارد به قبول از مضمون‌له (کسی که طلبکار است و برایش ضمانت شده) به آنچه که دلالت بر رضایت به آن نماید. و رضایت مضمون عنه (کسی که بدهکار است و از جانب او ضمانت می‌شود) در آن معتبر نیست.» و «چنان که ضمانت بر اعیانی که در ذمّه‌ها ثابت‌اند جایز است، همچنین ضمانت بر منافع و اعمالی که بر ذمّه‌ها استقرار دارند جایز می‌باشد، پس همان‌طور که ضمانت اجرت از طرف مستاجر جایز است، همچنین ضمانت عملی که بر اجیر می‌باشد، جایز می‌باشد؛ البته اگر در آنچه که بر اجیر است، مباشرت خود او معتبر باشد، ضمانت آن صحیح نیست.»

۳ - مراد از اعیان مضمونه



مراد از اعیان مضمونه، اعیانی است که به طور قهری به سببی از اسباب ضمان، متعلق ضمان واقع می‌شود، مانند مال غصبی یا مالی که به عقد فاسد گرفته شده است، و ضمان اعیان مضمونه عبارت است از این‌که فردی دیگر عین مضمون را ضمانت کند.

۴ - معنای ضمانت عین مضمون



در این‌که ضمانت عین مضمون به چه معنا است، سه احتمال مطرح است:
تعهد به بازگرداندن عین در صورت امکان و بازگرداندن مالیت آن (مثل و یا قیمت آن) در صورت تلف عین.
تعهد به پرداخت مثل یا قیمت در صورت تلف.
ضمانت مالیتی که در عین و بدل آن به گونه طولی تحقق یافته است.
بنابر احتمال نخست، ضمان ابتدا به عین و در صورت تلف به بدل آن تعلق می‌گیرد. بنابر احتمال دوم، ضمان در ظرف تلف عین به بدل تعلق می‌گیرد و بنابر احتمال سوم، متعلق ضمان نه عین است و نه بدل، بلکه مالیت آن است که با وجود عین، در آن و با نبود آن در بدل تجلی می‌یابد.
[۵] مهذب الاحکام، ج۲۰، ص۲۸۱-۲۸۲.


۵ - حکم




۵.۱ - اعیان مضمونه


آیا ضمانت اعیان مضمونه صحیح است یا نه؟ مسئله محل اختلاف است.
[۱۰] غایة المرام، ج۲، ص۲۰۲.
[۱۱] حاشیة شرائع الاسلام، ص۴۱۹-۴۲۰.

امام خمینی در تحریرالوسیله قول عدم جواز را برگزیده و می‌نویسند: «الاقوی عدم جواز ضمان‌ الاعیان‌ المضمونة کالغصب والمقبوض بالعقد الفاسد لمالکها عمّن کانت هی بیده.»

۵.۱.۱ - منشأ اختلاف


منشأ اختلاف آن است که ضمان نزد فقهای امامی عبارت است از نقل حق از ذمّه مضمون عنه به ذمّه ضامن و بری شدن ذمّه مضمون عنه بر اثر آن. بنابر این، شرط ضمان، ثبوت مال در ذمّه است؛ در حالی که در اعیان، مال وجود خارجی دارد و در ذمّه مضمون عنه نیست تا به سبب عقد ضمان به ذمّه ضامن منتقل شود؛ بلکه بر مضمون عنه واجب است عین موجود را به صاحبش باز گرداند و این حکمی تکلیفی و غیر قابل انتقال است.

۵.۱.۲ - اقوال


ضمان اعیان به معنای وجوب ردّ آن بر ضامن، موجب اسقاط وجوب ردّ از مضمون عنه نمی‌شود و در نتیجه ضمان به معنای ضمیمه کردن ذمّه‌ای به ذمّه‌ای دیگر خواهد بود؛ مفهومی از ضمان که نزد فقهای امامی پذیرفته نیست؛ چنان‌که ضمان اعیان به معنای بازگرداندن قیمت یا مثل آن در فرض تلف نیز صحیح نخواهد بود؛ زیرا مصداق ضمان مالم یجب خواهد بود؛ چه این‌که عین هنوز موجود است و تلف نشده است.
در مقابل، برخی قائلان به صحّت، این قسم ضمان را خارج از ضمان اصطلاحی دانسته و معتقداند ضمان اعیان، ضمانی عرفی به معنای تعهد و پذیرش مسئولیت عین است و مقتضای آن ثبوت حق مطالبه برای مضمون له از ضامن است؛ چنان‌که این حق برای مضمون له از ضامن اول مثلا غاصب نیز ثابت است. بنابر این، مضمون له تا زمانی که عین وجود دارد می‌تواند از هر یک از دو ضامن، عین و در صورت تلف آن، بدل را مطالبه کند. در حقیقت این نوع از ضمان نه انتقال مال از ذمّه به ذمّه است و نه ضمّ ذمّه به ذمّه؛ زیرا مال، عین خارجی است و بر ذمّه کسی نیست؛ بلکه این نوع ضمان، ضمّ ضمان به ضمانی دیگر است؛ هر چند سبب یکی از دو ضمان، عقد ضمان و دیگری چیزی دیگر همچون غصب است.
[۲۰] مبانی العروة، المساقاة، ص۲۰۳-۲۰۵.
[۲۱] البنک اللاربوی، ص۲۴۱.

برخی دیگر گفته‌اند: ضمان اعیان مضمونه همان ضمان اصطلاحی است و بودن عین در خارج منافاتی با اعتبار آن در ذمّه ندارد، مانند وجود ذهنی و خارجی، که یک چیز، هم وجود خارجی دارد و هم وجود ذهنی. اعتبار عین در ذمّه به مثابه وجود ذهنی است. بنابر این، با ضمانت عین مضمونه، آن‌چه در ذمّه مضمون عنه اعتبار شده به ذمّه ضامن منتقل و ذمّه مضمونٌ عنه بری می‌گردد. البته تا زمانی که عین در دست مضمونٌ عنه است، بازگرداندن آن حتی پس از ضمانت دیگری بر او واجب است.
[۲۳] مهذب الاحکام، ج۲۰، ص۲۸۰-۲۸۱.


۵.۲ - اعیان غیر مضمونه


بر بطلان ضمان اعیان غیر مضمونه، مانند مال مضاربه‌ای، رهنی و امانتی، قبل از تحقق سبب ضمان (تعدّی یا تفریط) ادعای اجماع شده است؛ لیکن برخی صحّت آن را قوی‌تر دانسته‌اند.
برخی گفته‌اند: ضمان اعیان غیر مضمونه به معنای تعهد و پذیرش مسئولیت آن اعیان به بازگرداندن آن به مالکش و در صورت تلف، ردّ مثل یا قیمت آن به او، صحیح است؛ اما به معنای ضمان مصطلح؛ یعنی نقل ذمّه به ذمّه دیگر، صحیح نیست.
[۲۶] مبانی العروة، المساقاة، ج۲، ص۲۰۸.


۶ - پانویس


 
۱. جامع الشتات، ج۳، ص۸۱.
۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۲۸، کتاب االضمان.    
۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۲، کتاب االضمان، مسالة ۱۵.    
۴. مسالک الافهام، ج۴، ص۱۹۵.    
۵. مهذب الاحکام، ج۲۰، ص۲۸۱-۲۸۲.
۶. المبسوط، ج۲، ص۳۲۶.    
۷. المبسوط، ج۸، ص۲۷۵.    
۸. الجامع للشرائع، ص۳۰۱.    
۹. ارشاد الاذهان، ج۱، ص۴۰۱.    
۱۰. غایة المرام، ج۲، ص۲۰۲.
۱۱. حاشیة شرائع الاسلام، ص۴۱۹-۴۲۰.
۱۲. جواهرالکلام، ج۲۶، ص۱۴۰-۱۴۱.    
۱۳. العروة الوثقی، ج۵، ص۴۲۹-۴۳۱.    
۱۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۲، کتاب االضمان، مسالة ۱۷.    
۱۵. مسالک الافهام، ج۴، ص۱۹۵.    
۱۶. مجمع الفائدة، ج۹، ص۲۹۴.    
۱۷. الحدائق الناضرة، ج۲۱، ص۳۴-۳۵.    
۱۸. جواهر الکلام، ج۲۶، ص۱۴۰-۱۴۱.    
۱۹. العروة الوثقی، ج۵، ص۴۲۹-۴۳۱.    
۲۰. مبانی العروة، المساقاة، ص۲۰۳-۲۰۵.
۲۱. البنک اللاربوی، ص۲۴۱.
۲۲. مستمسک العروة، ج۱۳، ص۳۴۶-۳۴۷.    
۲۳. مهذب الاحکام، ج۲۰، ص۲۸۰-۲۸۱.
۲۴. جواهر الکلام، ج۲۶، ص۱۴۱.    
۲۵. العروة الوثقی، ج۵، ص۴۳۱.    
۲۶. مبانی العروة، المساقاة، ج۲، ص۲۰۸.


۷ - منبع



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، زیر نظر آیت‌الله محمود هاشمی‌شاهرودی، ج۵، ص۱۵۹، برگرفته از مقاله «ضمان اعیان مضمونه».    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.